تاثيرات خارجي جنبش ملي نفت ايران (3)


 

نويسنده:علي فرهمند عراقي




 

تأثيرات جنبش ملي نفت ايران در خاورميانه
 

...«خاورميانه بيدار شده و بيداري ملت ايران مانند آتشي است که از حقيقت بيداري تمام ملل خاورميانه حکايت مي نمايد».(28)ايران زمين از لحاظ تأثيرگذاري بر تحولات قاره آسيا، فرانسه ي آسيا خوانده شده است؛ چرا که تحولات ايران همواره حالتي پيشرو نسبت به تحولات مشابه در ساير نقاط آسيا داشته است و ايرانيان پيشگام حرکت هاي بسياري در طول تاريخ کهن خود بوده اند. به هيمن دليل بود که کمونيست هاي شوروي ايران را کليد انقلاب کمونيستي در جهاني مي شناختند.
ايران نخستين کشور آسيايي بود که يک سده ي پيش با انقلاب مشروطه، وارد مرحله ي نويني در حيات سياسي خود شد. پس از روسيه- که کشوري اروپايي آسيايي است - و ايران، عثماني و ژاپن ، به تدريج ساير کشورهاي آسيا در اين وادي گام برداشتند. از اين رو عجيب نيست که لرزش هاي ناشي از زلزله ي سياسي ايران در قلب خاورميانه، مانند موجي کل منطقه را به لرزه در آورد. اين نکته اي است که آشکارا در مورد جنبش ملي نفت ايران قابل مشاهده بود. اين گونه بود که يک هفته پس از اخراج باقي مانده ي کارشناسان انگليسي از آبادان، دولت مصر لايحه ي الغاء قرارداد 1936 بين مصر وانگليس را به مجلس برد و دولت عراق نغمه ي بازنگري در قرارداد1930 بين انگليس و عراق را سرداد. به فاصله ي چندماه پس از شروع به کار دولت دکتر مصدق،«جمال عبدالناصر»موفق به سرنگوني حکومت «فاروق»گشته و در جريان «ملي شدن کانال سوئز»در 1956در سخنراني افتتاحيه به تجليل از نقش دکتر مصدق به عنوان «پيشگام ملي کردن»در کشورهاي جهان سوم پرداخت.(29)
ملل محروم منطقه وقتي به چشم خود مي ديدند چگونه يک ملت آسيايي موفق شد با دست خالي و در سايه ي اتحاد، يک قدرت امپرياليستي تا دندان مسلح را در تمام دادگاه هاي بين المللي شکست داده و به زانو درآورد، در اين انديشه فرو رفتند که چرا ما نتوانيم همين کار را انجام دهيم؟و اين تأثير ذهني جنبش ملي ايران برساير ملت هاي منطقه بود. آنان به مقايسه ي دولتمردان محافظه کار و اغلب نالايق خود، با رهبران مصمم و انقلابي دولت ملي ايران پرداخته و نتيجه ي اين قياس، چيزي جزء رويارويي ملت ها با حکومت هاي حاکم، از جمله در مصر و عراق نبود. اين مسأله به همراه فراخوان مستقيم رهبران جنبش ملي ايران از کشورهاي منطقه براي خيزش در راه احقاق حقوق خود، تأثيرات عيني جبنش ملت ايران در خارج از مرزهاي کشور را تشکيل مي داد.در اين مبحث نخست تأثيرات ذهني و سپس تأثيرات عيني جنبش ملي ايران را مورد بررسي قرار خواهيم داد.

الف)تأثيرات ذهني جنبش ملي ايران بر ملت هاي خاورميانه
 

جنبش ملي ايران، درس هاي آموزنده ي بسياري به ملل منطقه آموخت و آنان را به تفکر واداشت و به سمت تغيير وضع موجود سوق داد. روزنامه ي «الهدي»چاپ حلب، در مقاله اي با نام «درود برايران » به تجليل از شهامت ملت ايران در ايستادگي در برابر امپرياليسم بريتانيا پرداخته و در پايان به درس هاي جنبش ملي ايرانيان براي ملل ضعيف اشاره مي کند:«اي ملت جاويدان ايران، با اين غضب و جوشش خود، درس هاي عبرت نيکويي به ملل ضعيف که در قيد عبوديت و اسارت اند دادي تا بفهمند زندگي که با ذلت و خواري توأم باشد، لفظي است بدون معني و تا بفهمند که پيروزي به دست نمي آيد ، مگر با قوه و ايمان. آيا ملل ضعيف اين را خواهند فهميد؟»(30)
مطبوعات آن دوران آکنده از مطالبي است که با تأسي از ملت ايران، روح سلحشوري را به ملت هاي خود تزريق مي کردند تا در مقابل امپرياليسم و حکام مزدور، بپاخيزند. براي مثال مقاله ي «ما نياز به يک جنبش آزادي بخش اجتماعي داريم تا ما را از استعمار برهاند»از روزنامه ي «العلم»چاپ دمشق، ضمن تجليل از روحيه ي شجاعت و مردانگي ايرانيان، با الهام گرفتن از جنبش ملي ايران، به دعوت از کشورهاي عربي براي اتحاد و شروع يک جنبش آزادي بخش مي پردازد؛ مسأله اي که مدتي بعد با انقلاب جمال عبدالناصر در مصر تحقق پيدا کرد:«...لذا بر کشورهاي عرب کلاً لازم است بيدار شوند و به اين دسيسه هاي شرير که از ناحيه ي استعمارگران است، پي ببرند و سعي بليغ نمايند که متحداً دست به دست يکديگر داده و خود را با جنبش آزادي بخش از اين بندها رها سازند و از اين اختلافات و شهوات و مانورها و غيره دست بردارند».(31)
شايد شخصيت کاريزماتيک*دکتر مصدق به عنوان يکي از عوامل تأثيرات ذهني جنبش ملي ايران در خارج از مرزهاي خود ، مطرح باشد. گزارش سفارت ايران در دمشق يک روز قبل از قيام تاريخي 30تير شاهد اين مدعي است :«هر کس در يک سال و نيم اخير در کشورهاي خاور مي زيسته و با ساکنين اين مناطق تماس داشته و به خوبي مي داند که امروز تمام مردان ميهن پرست خاور و به خصوص خاورميانه و نزديک، شخص دکتر مصدق را نه تنها رهبر بزرگ ملي ايران ، بلکه پيشواي خود مي دانند».(32)
همچنين مقاله ي روزنامه ي «المنار»دمشق، پس از تجليل از مبارزات دکتر مصدق، مي افزايد:«چه خوب بود پيشوايان ما از اين مرد بزرگوار درس مي گرفتند و مي ديدند چگونه در مجلس شوراي ملي ايران در برابر خائنين خريده شده ي انگلستان، ايستاد و آنان را مجبور به تسليم کرد و مردم ضعيف را دل داد و نيرو بخشيد تا آن گونه که بايد، بجنبند».(33)
مجله ي «تايم»نيز با انتخاب دکتر مصدق به عنوان مرد سال 1951، نوشت:«مصدق با اشک هاي تيزابي خود پايه هاي عظمت امپراتوري انگلستان را لرزانيد؛ با دست هاي او چرخ هاي بيداري مردم در خاور ميانه عليه امپرياليزم روغن کاري شد. سرّ موفقيت دکتر مصدق در مهارت او درتهييج افکار عمومي است ».(34)جدا از شواهد ارائه شده ، در کاريزماتيک بودن چهره ي دکتر مصدق ترديدي وجود ندارد و ديديم که چگونه اين ويژگي شخصي وي، يکي از عوامل تأثيرگذاري ذهني جبنش ملي ايران بود.
دکتر مصدق در نامه اي به «ترومن»رئيس جمهور آمريکا، به احساسات گرم و دوستانه ي ملت مصر نسبت به خودش به هنگام مسافرت به آن کشور، پرداخته و اشاره مي کند که رجال دولتي ،پيشوايان ديني، سران احزاب، رؤساي جمعيت ها، نويسندگان و مديران جرايد، اساتيد دانشگاه، دانشجويان، بازرگانان، کارگردان ، اصناف و کسبه و در يک کلام«دولت و قاطبه ملت مصر»چگونه گوي سبقت را در ابراز محبت و دوستي ، از هم مي ربودند.(35)
در اينجا مطلبي از دکتر «نصرالله شيفته»(سردبير روزنامه هاي مرد امروز و باختر امروز)به عنوان جمع بندي مبحث حاضر و طليعه ي مبحث بعدي ارائه مي گردد تا پس از آن به بحث تأثيرات عيني جبنش ملي ايران بپردازيم:«مفسران و تحليل گران سياسي خاورميانه همواره به اين نکته تأکيد داشته و دارند که قيام ميهن پرستان مصري، وقايع بعدي عراق، سوريه، الجزاير،ليبي، يمن، سودان و برخي نهضت هاي ديگر خاورميانه، همگي متأثر از حوادث قيام ملت ايران به رهبري دکتر مصدق بوده است .«آنهايي که در سال هاي 1332به بعد از اين کشورها ديدن کرده اند، به خوبي مي دانند که تا چه حد نام «مصدق»در ميان نهضت هاي ملي اين کشورها مورد احترام و علاقه بوده است ».«آنتوني ايدن»وزير خارجه وقت انگلستان، در کتاب خاطرات خود نوشته است :«نگراني انگلستان از نهضت ملي ايران، بيشتر از آن جهت بود که اين آتش به ديگرنقاط خاورميانه سرايت کند. ما عملاً ديديم که همين طور هم شد ، چه جنگ«کانال سوئز»بين مصر و انگلستان و نبرد مصر و اسرائيل ناشي از همين احساسات تند ميهني مصريان عليه خارجيان بود».(36)

ب)تأثيرات عيني جنبش ملي ايران در خاورميانه
 

حرکت ها و اقدامات عملي ملل منطقه ي خاورميانه در برابر استعمار و حکام کارگزار آن- که گاهي با تشويق رهبران جنبش ملي نفت ايران شکل گرفت- تأثير عيني جنبش نامبرده در خاورميانه بوده است.اين نکته به اين معني نيست که دعوت هاي رهبران ايران عامل اصلي بوده است، چرا که بايد عوامل نارضايتي داخلي وجود داشته باشد تا دعوت خارجي بتواند ناراضيان را به حرکت در آورد. اين عوامل که همانا وجود استعمار در اشکال مختلف آن به همراه دنباله ي داخلي آن به شکل حکومت هاي دست نشانده، نارضايتي هاي گسترده اي را به وجود آورده بود که با تحقق جنبش ملي نفت در ايران؛اولاً ، بيداري گسترده اي در خاورميانه پديد آمد که در مبحث گذشته مورد بررسي قرا ر گرفت.دوماً، الگويي عيني براي حرکت با دست خالي ودر سايه ي اتحاد، براي ملت هاي با وضعيت مشابه ايران، شد. سوماً، فراخوان، تشويق و پشتيباني رهبران جنبش ملي ايران به صورت يک کاتاليزور(عامل شتاب دهنده)در حرکت هاي انقلابي ملل مورد اشاره، نقش مؤثري ايفا کرد.
سياست خارجي دولت دکتر مصدق مبتني بر پشتيباني از ملل محروم و زير ستم در مقابل کمونيسم شرق و کاپيتاليسم غرب، الگويي براي شکل گيري«جنبش عدم تعهد»شد. تلگراف دکتر مصدق به رئيس هيأت نمايندگي ايران در هفتمين دوره ي مجمع عمومي ملل متحد (22مهر1331)، سياست خارجي دولت ملي را در اين رابطه تشريح مي کند:
«چون يکي از هدف هاي سياست خارجي دولت اينجانب، همراهي و کمک به ممالکي است که براي حفظ استقلال و حق حاکميت خود مجاهده مي نمايند، در اين موقع نيز که موضوع مراکش و تونس در مجمع مورد مذاکره قرار خواهد گرفت، صريحاً دستور داده مي شود که هيأت نمايندگي ايران، حداکثر مساعدت هاي ممکنه را براي تحصيل استقلال و حاکميت ممالک محروم آفريقايي به عمل آورد و ضمناًاگر لازم باشد، چون ممالک مزبور نماينده در مجمع ندارند، رسماً اعلام دارند که دولت ايران حاضر است صداي مظلومانه ي آنها را از پشت تريبون مجمع به گوش جهانيان برساند».(37)
در جريان برگزاري «کنفرانس دول آفريقايي و آسيايي» در مصر، سفير کبير ايران در يک سخنراني جنبه هايي از سياست خاورميانه اي دولت ملي را بازگو کرد و در آن به فراخوان رهبران جنبش ملي ايران براي ريشه کني استعمار و نقش جنبش ملي ايران در اين رابطه اشاره نمود:
«...روش ايران همواره نسبت به قضاياي دول شرق اسلامي عموماً و قضيه ي مصر خصوصاً روش دوستانه و بزرگوارانه بوده است. ما همه به خاطر داريم«دکتر مصدق»نخست وزير ايران در سفر خود به مصر، در انجمن روزنامه نگاران مصري چه نطق شيوا و پرحرارتي ايراد نمود و در آن نطق با چه بياني اعمال وحشيانه ي سربازان انگليسي را در کانال سوئز مورد حمله و تنفير شديد قرار دادند. علاقه و اهتمام«آيت الله کاشاني»پيشواي مذهبي ايران، هم نسبت به آمال و آرزوهاي ملي مصر و ساير کشورهاي عربي کمتر از علاقه ي دکتر مصدق به اين امر نبود. ايشان نهضت«سرتيپ محمد نجيب» و همکاران وفادار او را تأييد نمودند و دول اسلامي را دعوت کردند که براي نجات فلسطين ، بر عليه اسرائيل متحد گردند و براي ريشه کن کردن اصول استعمار همکاري نمايند. ايران به دولت انگليس چنان گوشمالي سختي داد که هرگز آن را فراموش نخواهد کرد...ايران که براي حفظ استقلال و آزادي مجاهدت کرده و براي حفظ خود از دست استعمارطلبان ريشه ي استعمار را از کشور خود کنده است، سرمشق خوبي به ساير دول خاور داده و در افروختن آتش نهضت هاي ملي خاور، نقش مهمي بازي کرده است و به همين دليل ايرانيان حق دارند از دول آفريقايي و آسيايي انتظار داشته باشند تقاضاهاي عادلانه و نهضت ملي ايران را تأييد نمايند».(38)
_____________
*شخصيت کاريزما(فرهمند)به آن دسته از چهره هاي سياسي گفته مي شود که برخوردار از نيروي فوق العاده و شگفت، به نظر رسيده و دامنه ي شهرت و معروفيت ايشان اعم از مثبت يا منفي، از دامنه ي مرزهاي ملي سرزمين شان فراتر رفته و به عبارتي بين المللي مي شوند.
منبع:پايگاه نور 33